در گزارش وزارت امور خارجه درباره ايران آمده است: ايران سرچشمه، محل عبور و مقصد قاچاق زنان ودختراني است که به هدف بهره برداري جنسي قاچاق مي شوند.
ضمناً زنان ودختران افغان به ترکيه و فرانسه نیز قاچاق مي شوند. پسران از بنگلادش، پاکستان و افغانستان از راه ايران به کشورهاي خليج فارس قاچاق مي شوند و در آنجا ناچار مي گردند به شترچراني، گدائي يا بيگاري بپردازند." منبع:سایت فارسی دری بی بی سی، 25 جوزا 1386مطابق 15 جون 2007 میلادی"
در امتداد سه دههء اخیر جنگ بی سرنوشتی، فقر، جهل، ترور، قتل های گروهی، زنده به گور کردن، کشتارها، آواره گی های ممتد و تجارت زنان و کودکان به یک پدیده عام اجتماعی مردم افغانستان به خصوص در پاکستان، ایران و جاهای دیگر تبدیل گردید ؛از آنجمله اختطاف زنان، تجاوز برآنان، اسارت زن، فروش زن، سنگسار زنان، تبادله کردن دختران در بدل سگ های جنگی، ازدواجهای اجباری و حتی کشتن زنان از سوی زورمندان محلی، تفنگ سالاران، قاچاقبران، دزدان مسلح، با پشتوانه و همکاری «مافیای» منطقوی و بین المللی از سال 1978 میلادی تا کنون در داخل کشور ما و کمپ های مهاجرین در کشور های همسایه جریان دارد .
بطوراخص میتوان گفت که پس گرداننده اصلی قاچاق انسان، تهاجم خونین کوچی ها بالای مردم میدان وردک، عملیات انتحاری و... برخی از حلقات کشورهای خارجی و به ویژه پاکستانی ها استند که توسط طالبان، کوچی ها و القاعده هرگونه مصیبت، جنایت، بحران، عملیات انتحاری وغیره را در کشور ما انجام می دهند. تا افغانستان در آتش بحران وجنگ بسوزد و آنان در رقابت های نوین و غارتگرانه خودزمینه های غارت و نابودی افغانستان را بازهم بیشتر مسیر سازند.
موضوع قابل ملاحظه اینست که قاچاق زنان و کودکان نه تنها در خارج بلکه در داخل کشور نیز صورت میگیرد. که ما می توانيم ردپای آن را به وضوح از عصر رژيم طالبان دریابیم ،درآن رژيم ، خود طالبان نقش عمده ای را در ربودن کودکان بر عهده داشتند. ماجرای کودکانی که به اجبار به مکتبهای طالبان برای فراگيری دروس دينی آن ها و آموزش نبرد برده می شدند تا به صفوف اصلی طالبان بپيوندند نيز، از مصداق های بارز ربودن انسان می باشد.
در این اواخر طالبان با اختطاف اطفال آنها را وادار به اجرای حملات انتحاری میکنند .چنانچه به تاریخ 3 حوت 1386 طالبان در قریه چنار ولسوالی اندر ولایت غزنی دو طفل 12 ساله را اختطاف کرده و یکی از آندو که الله محمد نام داشت به آژانس خبری پژواک گفته بود که وی و رفیقش حمید الله را پنج طالب مسلح و نقاب پوش به زور در حالیکه به سوی بازار قریه روان بودند به مسجد برده و به آنها گفته بودند که در طول 15 دقیقه واسکتهایی که در آن مواد منفجره جاسازی شده را می آورند و از اینکه درولسوالی کفار آمده آنها باید حملات انتحاری را انجام بدهند و اگر فرار نمایند کشته میشوند . الله محمد که نسبت به حمید الله تیز تر بود از نزد طالبان فرار نمود و اما رفیقش از ترس در همان جا ماند و بالایش حمله انتحاری را انجام دادند .
از سويی به نظر می رسد که در برخی از ولايات جنوبی افغانستان پدران و مادران متاسفانه از قاچاق فرزندان شان و استفاده از آن ها برای حمل مواد مخدر اطلاع دارند و به دلايل گوناگونی به قاچاق کودکان شان تن داده اند. نمونه هايی را می توان يافت که عده ای کودکان را از پدر خانواده خريداری می کنند تا مورد استفاده برای قاچاق مواد مخدر در مسير افغانستان- پاکستان و يا کشور های عربی قرار گيرند. اين موضوع بيشتر در ولايات جنوبی افغانستان مشاهده می شود و متاسفانه همانگونه که ذکر شد، دولت توان تحقيقات گسترده را نخواهد داشت و دلايل آن هم به محدوديت قدرت و هم نداشتن کادر های مجرب باز می گردد. البته موضوع قاچاق انسان تنها به کودکان افغانستان محدود نمی شود و با تحقيقات گسترده، قربانيان زن و مرد را نيز می توان يافت.
ماهانه چهل و پنج دختر افغانی شانزده تا بيست و پنج ساله در کراچی توسط افراد ثروتمند خریداری می شوند.
اخیراً پدیده فروختن دختران توسط خانواده های شان یا شوهران شان در شهرهای مختلف مرزی ابعاد نگران کننده ای پیدا کرده است. قربانیان اکثراً از خانواده هایی استند که در حاشیه شهر زندگی کرده و دچار فقر بسیار شدید استند.
قاچاق دختران به دوبی برخلاف پاکستان، اغلب اوقات ظاهراً با رضایت و آگاهی قربانیان انجام می شود. در واقع قربانیان از همان ابتدا از مقصد و نحوه کار خود آگاهی دارند.
بر اساس آمار و اخبار منتشر شده در روزنامه ها و جراید کثیر الانتشار روشن می شود که در سال های اخیر روند قاچاق زنان و دختران به کشورهای حاشیه خلیج فارس و بطور محدود به کشورهای اروپایی و آسیایی نیز افزایش یافته است.
در ایران شبکه فساد، زنان و دختران جوان را با پرداخت پول های هنگفت و با کمک تعدادی از تجاران ثروتمند به کشورهای عربی ، خلیج فارس و اروپا انتقال می دادند و حدود دو صد دختر و زن جوان در این باند عضویت داشتند .
قاچاقچیان، دلال هایی را در مناطقی مانند پارک ها، مقابل دروازه های مکاتب و حتی پوهنتونها می گمارند که با این دختران، طرح دوستی و آشنایی بریزند و سپس آنها را به مکان های خاصی برده و با وعده های خروج آسان از کشور، درآمد خوب، زندگی بهتر و یا حتی در مورد دختران کم سن و سال، گاهی به زور آنان را تا لب مرزها حمل کرده و به صورت جاسازی شده قاچاق می کنند ،گروه دیگری که در معرض خطر قرار دارند، افراد کم سواد و کم اطلاع استند که در مناطق روستایی ساکن اند.
در سال های اخیر نوع جدیدتری نیز به روش های اغفال دختران و زنان افزوده شده که حاصل مدرینزه شدن جوامع از جمله جامعه ما می باشد و آن از طریق اینترنت است.
ابتدا از طریق گفت و گوی تایپی طرح دوستی با آنان را می ریزند و سپس با وعده ازدواج، کار خوب، درآمد بالا آنان را فریب داده و تا سرحد تحویل به قاچاقبران آنها را میکشانند .
روزنامه جام جم يازده مهر هشتاد و يک چاپ ایران از دستگیری اعضای باند اینترنتی اغفال دختران خبر داد و آورد ،سه زن میان سال پس از ارتباط اینترنتی (چت) با دختران و پسران جوان آنها رابه فساد می کشاندند و پس از ارتباط با دختران از طریق سایت اینترنتی و با جلب اعتماد و اطمینان آنها با این دختران قرار ملاقات می گذاشتند و سپس به بهانه های مختلف و پیدا کردن شوهر پولدار و سفر به خارج از کشور از آنان سوء استفاده می کردند.
در فرجام گفتنی ام اینست که چرا مدافعین حقوق بشر ،دولت افغانستان و جامعه بین المللی برای دستگیری همچو اشخاص اقدام موثر و انسان دوستانه را انجام نداده اند ؟
آیا باز هم نمی پذیریم که قاچاق زنان ، دختران ، پسران و کودکان افغان در پهلوی سایر جنایات در کشور ، این هم یک ننگ بشریت و یک عمل ضد انسانی و اسلامی نیست ؟
نویسنده : نرگس "هاشمی "
نویسنده این وبلاگ نرگس هاشمی استم , در یک فامیل روشنفکر در شهر کابل دیده به جهان گشودم ،دوره ابتداییه و لیسه را در لیسه سلطان رضیه کابل و دوره لیسانس را در پوهنحی زبان و ادبیات پوهنتون تعلیم و تربیه به درجه کدر به اتمام رسانیدم ، با آمدن حکومت سیاه طالبان مانند دیگر دختران افغان از ادامه تحصیل باز ماندم و راهی دیار هجرت به پاکستان گردیدم ، در آنجا افتخار مسلک معلمی را دریافت کردم ،برای دختران افغان مکتب و مرکز فرهنگی لسان انگلیسی و کمپیوتر ایجاد نمودم و با آمدن حکومت موقت دو باره به افغانستان عزیز برگشتم و در پهلوی ادامه تحصیل به مطبوعات افغانستان راه یافتم . نخستین چکیده ام را از طریق مجله کلید به نشر رساندم و کار ژورنالستی را با این مجله آغاز کردم ،با ایجاد مجله وزین مرسل به حیث ژورنالست و معاون مدیر مسوول ایفای وظیفه نمودم و با نشر مطالب اجتماعی ،سیاسی و فرهنگی از حقوق زنان افغان دفاع نموده و برعلیه ظلم و استبداد زمامداران و تفنگ بدستان جنگیده ام و همیشه مبارزه خواهم کرد با نوشتن داستانهای حقیقی زنان زندانی در افغانستان حقایق را برملا ساخته و خشونت علیه زنان را که در افغانستان حاکم است انعکاس داده ام ،برعلاوه با مجله زن و تجارت،موسسه انکشافی زنان افغان،رایزیننگ انترنشل در امریکا و کمیسیون انتخابات افغانستان در بخش مدیا کار کرده ام.